مرحوم مغفور مهندس حاج منوچهر سالور نوه مرحوم شادروان شاه زاده عباس میرزا قاجار در مهر ماه سال 1293 ه.ش در تهران و در خانواده ای مذهبی و متدین و مردمی متولد و در سال 1317 در رشته مهندسی برق و ماشین آلات از دانشکده صنعتی (علم و صنعت) موفق به اخذ لیسانس گردید.ایشان بین سال های 1357 تا 1358 سرپرستی بنیاد علوی و از سال 1358 تا 1380 مدیر عامل و ریاست هیات مدیره کارخانه قند مرودشت را بر عهده داشتند.ایشان در سال 1376 به عنوان مهندس برجسته ایران انتخاب شدند و در سال 1377 کتابخانه دانشکده مهندسی مکانیک به پاس شصت سال خدماتی ارزنده به نام ایشان مزین و نامگذاری گردید.این بزرگوار دانشمندی دل سوخته و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) علی الخصوص از ارادتمندان به بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س) بود .مرحوم پدرم بیش از چهل سال با ایشان رفت و آمد داشتند ،در نتیجه من نیز به همین مناسبت کم و بیش از خصوصیات اخلاقی ایشان اطلاع دارم ،آن مرحوم بسیار متواضع ، فروتن و با دانش و وجاهت و جایگاهی که در بین ادیبان و دانشمندان وقت داشتند به احترام مراجعین به دفتر کار ایشان که معمولا چند نفر از ادبا نیز حضور داشتند از پشت میز خود برخاسته و با تبسمی زیبا که خاص ایشان بود به تازه وارد ادای احترام و همچنین به هنگام خروج تا آستانه درب بدرقه میکردند به طوریکه سن ، سواد و ... متقاضی هیچ تاثیری در این نوع منش و روش ایشان نداشت ، ایشان مبلغی قابل توجه از درآمد شخصی خود را به امور فرهنگی اختصاص داده و معمولا به مراجعین کتبی چند را به صورت رایگان برای مطالعه اهدا میکردند. بسیار رقیق القلب و زبانش متذکر به ذکر خدا بود و در انجام خواسته مراجعین تا آنجائیکه توان داشت همت داشت . از خانواده های ضعیف ضمن حفظ آبروی آنان سرکشی و دستگیری میکرد .دو شاخصه مهم ایشان با توجه به شناختی که داشتم این بود که در عرصه صنعت، و پیش از انقلاب ضمن اینکه از بنیانگزاران صنعت سیمان کشور بوده و نقشی بزرگ در رشد این صنعت داشتند ،در امور توسعه فرهنگ دینی نیز از هیچ خدمتی فروگذار نبودند و هرگز دست از فعالیت های فرهنگی و مذهبی برنداشته و تا آخرین لحظه توانائی خود به این کار مشغول بودند .حتی در اواخر عمر که به محضر ایشان شرفیاب میشدم با توجه به کسالتی که داشتند و معمولا با این حال انسان توان صحبت کردن را ندارد ولی آن بزرگوار دائما در حال ذکر و سلام و صلواه بودند و با جملاتی زیبا با مخاطب خود صحبت میفرمودند . به طور مثال به مخاطب خود میفرمودند : قربانت بروم ، عزیز من ، نازنین من و.......
آن مرحوم خاطرات خود را در باره مؤسسه مذهبى شرکت سیمان فارس و خوزستان در دو جلد تالیف که در سال 1377 منتشر گردید، همچنین ایشان دارای تالیفاتی چند که ارمغان حجاز نیز یکی دیگر از آثار ارزشمند این مرد بزرگ میباشد .
ایشان در طول زمان حیات پر برکت خود بانی ساخت تعدادی زیاد مسجد ، حسینیه ، مدرسه و درمانگاه بود.
به هر روی بار دیگر مردی بزرگ از میان جامعه رخت بربست و آنگونه که باید قدرش ناشناخته ماند . هرچند بزرگواریهای ایشان و خانواده معظم ایشان در این چند سطر نمی گنجد ولی حسب وظیفه فرض بود که ادای احترام داشته باشم .
از خداوند متعال قادر هستی بخش حضرت یزدان(جل جلاله) برای آن بزرگوار بلندی جایگاه و همنشینی و مجالست با اجداد طیبین و طاهرینم در فردوس را مسئلت دارم.
در پایان به خانواده معظم و محترم آن فقید سعید علی الخصوص، همسر بزرگوارش که خوش قلبی و نیکو سیرتیش زبان زد خاص و عام است و برادر بزرگوارم حضرت آقای مهندس حاج محمد سالور میرزا عرض تسلیت نموده و امید است این حقیر را در این اندوه بزرگ سهیم و شریک بدانید.خداوند متعال (جل جلاله ) به همسر بزرگوار و فرهیخته ایشان سلامتی کامل مرحمت بفرماید.
از طرف بیت مرحوم ثقه الاسلام ذاکر اهل بیت عصمت و طهارت (ع)
حاج سید محمد تقی رئیسی گرگانی
لطفا از لینک زیر نیز بازدید فرمائید